سفارش تبلیغ
صبا ویژن

تفریح

جوک

لره بعد از2سال ازسربازی برمیگرده،تو کوچه داداشش رو می بینه که ریشش بلند شده و خیلی ناراحته،ازش می پرسه چی شده چرا ناراحتی،داداشش چپ چپ نگاهش می کنه وجواب نمیده. میره درخونه اون یکی داداشش رو می بینه که اون هم با ریشهای بلند وقیافه ناراحت نگا نگاهش میکنهخیلی نگران میشه،می پرسه چه اتفاقی افتاده؟بابا طوری شده؟اونم محلش نمیزاره.میره تو خونه باباشو می بینه که ریشش حسابی بلند شده وخیلی ناراحته میگه من می دونم که نه نه طوریش شده باباش با عصبانیت میگهپدرسوخته موقعی که داشتی می رفتی خدمت ریش تراش رو کجا بردی.

جوکها

# هر کی دروغ بگه میترکه…. رشتیه: ماآدمای با غیرتی هستیم….بومب….. اصفهانیه: ما آدمای لارجی هستیم… بومب …. ترکه : ما آدم …..بومب.

 

# یه بنده خدایی :آقا این همسایه مون ساعت 2 نصفه شب هی با مشت میکوبید به دیوار خونمون! دوستش:عجب آدم های مردم آزاری پیدا میشن.حتماً نذاشتن بخوابی؟ همون بنده خدا میگه:نه,خوشبختانه خواب نبودم,داشتم شیپور تمرین می کردم.

 

# نگاه منطقی یک ترک به زندگی : تا حالا فکر کردی اگه توماس ادیسون نبود..مجبور بودیم تو تاریکی تلویزیون نگاه کنیم.

 

# ترکه به زنش میگه برو مهرتو بزار اجرا خونه بخریم.

 

# ترکه شب عروسیش نمیدونه به زنش چی بگه ...میگه خانوادت میدونن تو اینجایی؟؟

 

# ترکه میخواسته بچش رو نصیحت کنه! میگه: چند سالته؟
بچش میگه: 16 سال !
ترکه میگه : خاک بر سرت الان هم سن سالات 30 سالشونه!

 

# یه روز یه ترکه تو اتاقش نشسته بود که دوستش میاد بهش میگه اکبر اکبر پسرت مرد.بنده خدا ترکه از شدت ناراحتی خودشو از پنره ساختمون 10 طبقه پرت میکنه پایین.داشت سقوط می کرد که به خودش می گه اِ من که پسر ندارم.در حال سقوط بود گفت:اِ من که اصلا ازدواج نکردم.همینجور داشت سقوط می کرد یهو یادش افتاد که ...اِ من که اصلا دوستی ندارم.به زمین که رسید تازه فهمیده بود که اصلان اکبر نیست.

 

# ترکه میگه عجب مملکت خر تو خریه من تا حالا سه بار رفتم سربازی کسی نفهمیده.

 

# یه استقلالیه میره کتاب فروشی میگه آقا شما کتاب استقلال قهرمانو دارید؟ مغازه دار میگه نه آقا ما کتابهای تخیلی نداریم.

 

# یه پرسپلیسیه میره کتاب فروشی میگه آقا شما کتاب پرسپلیس قهرمانو دارید؟ مغازه دار میگه نه آقا ما کتابهای تخیلی نداریم.


یه جوک

    نظر
# سه تا ترک میرن دزدی- صابخونه بیدار میشه و دزدا میرن هر کدوم تو یه گونی قایم میشن!!!صابخونه میاد و به گونی اول لگد میزنه!!صدای نون خشک در میاره!!به دومی لگد میزنه!!!صدای گردو در میاره!!به گونی سوم لگد میزنه!!هیچ صدایی در نمیاد!!دویاره محکمتر لگد میزنه!!باز صدا نمیده!؟!دفعه سوم که لگد میزنه ترکه با عصبانیت میاد بیرون میگه بابا ..آرده ، آرد ..آرد صدا نداره میفهمی!!!

ادامه جوکهای منتخب

# جدیدترین رمان عشقی قزوین منتشر شد: خسرو و فرهاد.

 

# یه ترکه می ره لامپ مهتابی بخره، داخل مغازه می شه ولی چون نمی دونست چی بگه، می گه: ببخشین حاج آقا، لطفا ? متر لامپ بدین.

 

# فناوری نیروی هسته ای و پیروزی غرور آفرین دانشمندان توانمند ایرانی در زمینه بهره برداری صلح آمیز از انرژی هسته ای رو بی خیال.... خودت چطوری؟؟

 

# لره از دهشون اومده بوده تهران رانندگی یاد بگیره.

جلسة اول از معلمش می پرسه:
این چراغ رنگیه چیه؟!
یارو میاد سرکارش بگذاره،
میگه: این چراغ راهنماییه؛
وقتی سبزه یعنی اهل تهران برن،
وقتی زرده شهرستانی‌ها و قرمز هم مال لراست!
خلاصه این جریان میگذره و لره هم امتحان میده و قبول میشه،
روز اول میشینه پشت ماشین و میرسه به چراغ قرمز و خوب طبعاً رد میکنه.
افسره داد میزنه: راننده پیکان، بزن کنار!
لره سرشو از پنجره میاره بیرون، داد میزنه: لـُــرُم... مـــا لـُـــرُم!!
افسره یک نگاه میندازه، میگه: باشه بابا...برو...برو.

 

# پسره تو خیابون به دختره میگه بخورمت دختره شاکی میشه پسره میگه ناراحت نشو میخواستم بعد از چند وقت یک گهی خورده باشم.

 

# به ترکه میگن یه موجود نام ببر! میگه: یخ!
میگن یخ که موجود نیست!
میگه: پس همه جا نوشتن یخ موجود است.

 

# ترکه زنگ میزنه ??? میگه آقا پدال گاز و پدال ترمز و پدال کلاچ و فرمون و دنده رو دزدیدن! پلیس میگه آقا شما ترکی؟ میگه آره. میگه برو صندلی جلو بشین.

 

# یه ترکه میمیره. شب اول قبر ?? تا فرشته میان سراغش. ?تاشون سوال می کردن... ?? تاشون حالیش می کردن.

 

# یکی رو می خواستند اعدام کنند ازش می پرسند اقا اخره عمرته حرفی چیزی نداری طرف میگه نه شروع می کنند می بندنش به جرثقیل وقتی می برنش بالا دست و پا می زنه به اینکه حرف دارم میارنش پایین ازش می پرسند چی شده بابا تو که گفتی حرف نداری برگشت به دوستش گفت محسن خونتون از اینجا معلومه.

 

# ترکه رفته بود زیارت امام رضا . بعد از زیارت دستش را برای احترام روی سینه اش گذاشت و عقب عقب آمد بیرون. یه دفعه دید که خورده به یه چیزی . نیگاه کرد ، دید که یه تابلو است و روش نوشته: تبریز 5 کیلومتر.

 

# سه تا ترک میرن دزدی- صابخونه بیدار میشه و دزدا میرن هر کدوم تو یه گونی قایم میشن!صابخونه میاد و به گونی اول لگد میزنه..صدای نون خشک در میاره! به دومی لگد میزنه .. صدای گردو در میاره! به گونی سوم لگد میزنه ... هیچ صدایی در نمیاد..دویاره محکمتر لگد میزنه... باز صدا نمیده!؟ دفعه سوم که لگد میزنه ترکه با عصبانیت میاد بیرون میگه بابا ..آرده ، آرد ..آرد صدا نداره میفهمی.

 

پایان جکهای منتخبقسمت اول.منتظر قسمتهای دیگه هم باشید.

 

 


بیاید اینجا از جوکهای منتخب ما لذت ببرید

# معلم : سعید! دو تا حیوان دو زیست نام ببر.
سعید : قورباغه و برادرش.

 

# اولی :  از بس استراحت کردم، خسته شدم.
دومی : خب یک کم استراحت کن.

 

# اولی : یک روز به یک شیر حمله کردم و دمش را بریدم.
دومی :  پس چرا سرش را نبریدی؟
اولی :  آخر قبل از من، یک نفر دیگر سرش را بریده بود.

 

# به یارو میگن چرا خودترو به سپر ماشین میمالی مگه می خوام اوقات فراغتم سپری بشه

 

# یه معتاد 2 تا سیگار تو دهنش گرفته بود داشت میکشید ازش میپرسن چرا 2 تا سیگار میکشی میگه یکی واسه خودم یکی هم از طرف دوستم که زندونه بعد از یه مدتی میبینن همون معتاد یه دونه سیگار میکشه بهش میگن حتمادوستت از زندان ازاد شده میگه نه خودم ترک کردم

 

# حوا وقتی زن آدم شد 5 تا شانس نسبت به بقیه زنهای الان داشت 1.مادر شوهر نداشت 2.خواهر شوهر نداشت 3.هوونداشت 4.جاری نداشت 5.شوهرش آدم بود

 

# نتیجه جالبی به دست آمد از این قرار سوال : نظر خودتون رو راجع به راه حل کمبود غذا در سایر کشورها صادقانه بیان کنید؟ و کسی جوابی نداد... چون در آفریقا کسی نمی دانست غذا یعنی چه؟ در آسیا کسی نمی دانست نظر یعنی چه؟ در اروپای شرقی کسی نمی دانست صادقانه یعنی چه؟ در اروپای غربی کسی نمی دانست کمبود یعنی چه؟ در آمریکا کسی نمی دانست سایر کشورها یعنی چه؟؟؟؟

 

# کشتی درحال غرق شدن بود . ناخدا فرمان خروج از کشتی را صادر کرد . مردها برای خروج هجوم آورده بودند. ناخدا مانع خروج مردها شد و گفت: خجالت بکشید حق تقدم با زنان است . زنان بسیار خوشحال شدند و ضمن تشکر از ناخدا به خاطر رعایت حق خانم ها یکی یکی از کشتی خارج شدند... پنج دقیقه بعد ناخدا گفت : آقایان بفرمائید پیاده شوید کوسه ها به اندازه کافی سیر شدند .

 

# یارو از تاکسی پیاده میشه درو محکم می بنده می گه پدر سگژ خودتی. راننده می گه من که چیزی نگفتم. یارو می گه بعدا که می گی.

 

# یارو داشته نوار خالی گوش میکرده گریه میکرده میگن چرا گریه میکنی؟میگه دلم واسه خوانندش میسوزه لال بوده.

 

# به غضنفرمیگن پاشو سحره. میگه بزار بخوابم.خودم فردا بهش زنگ میزنم.

 

# به رشتی میگن روی هم رفته شما چند تا بچه دارید
میگه: ما رو هم نرفته 4 تا بچه داریم.

 

# یه روز ترکه میره عروسی تو عروسی برف شادی میزنن
ترکه سرما میخوره.

 

# ترکه میره مکه برعکس همه طواف میکنه... بهش میگن
چرا برعکس طواف میکنی؟ میگه شما از اون ور دنبالش کنین
من از این ور میگیرمش.

 

# ترکه میمیره، عکسشو نداشتن رو قبرش بزارن تا گردن دفنش می کنن.

 

# قزوینیه کنار زمین فوتبال خوابیده بوده، بهش میگن:
پاشو برو تو زمین، بازیشروع شده. میگه: من برانکاردم.

 

#   به معتادی گفتند با 45 و 46 و 47 و 48 جمله بساز. گفت : چلا پنجه می کشی؟ چلا شیشه می شکنی؟ چلا هف نمی زنی ؟ چلا هشتی ناراحت؟

 

ترکه آشغال میره تو چشمش , سر ساعت 9 میشینه دم در

 

# ترکه میخواسته گردو بشکنه , گردو رو میزار زیر پاش با آجر میزنه تو سرش.

 

# ترکه شب بلال میخوره تا صبح اذان میگه.

 

# ترکه دنبال دو تا دختر میکنه ازشون جلو میزنه.

 

# به ترکه میگن نظرت درباره ی زلزله ی بم چیه ؟ میگه والا این زلزله مشت محکمی بود به دهن آمریکا.

 

# ترکه میره بهشت زیر پای مادرا له میشه.

 

# سازمان سنجش اعلام کرد:هیچ قزوینیی حق نداره پشت کنکور بمونه .

 

# ترکه میره واسه تلفن همراه ثبت نام میکنه، بهش میگن: تا سه ماه دیگه بهت تحویل میدیم. ترکههم رو کمربندش مینویسه: به زودی در این مکان یک عدد موبایل افتتاح خواهد شد.

 

# یه ترکه با کلید گوششو تمیز میکنه گردنش قفل میشه.

 

# رشتیه بچه شو میندازه بالا میگه بگو بابا میگه اصغر اقا اکبر اقا مش قربون.

 

# به ترکه میگن با قیمت جمله بساز میگه مامان چقدر قیمت خوشمزه بود.

 

# ترکه داشته به زور زنشو می کرده توی یخچال ازش می پرسن برای چی این کارو می کنی میگه میخوام فاسد نشه.

 

# ترکه چراغ جادو پیدا میکنه بعد از اینکه غولش در اومد به ترکه گفت یه آرزو کن تر که می گه خلیج فارس و آسفالت کن غوله می گه سخته یه آرزو ی دیگه کن ترکه میگه من و آدم کن غوله می گه ولش میرم همون خلیج فارس و آسفالت کنم.

 

# به یارو می گن با گوهر جمله بساز ، می گه : توی گه هر وقت منو می بینی می گی جمله بساز.

 

#  به ترکه میگن چرا ترکی. میگه چیه ایدز که نداریم خوب میشیم.

 

# معلم میگه: پنج تا حیوان درنده نام ببر میگه : دو تا ببر 3 تا شیر.

 

# ترکه مییاد تهرون به یه دختره گیر میده میگه اسمت چیه ! میگه پروانه بهم میگن پری ... ترکه : منم چرا غعلی بهم میگن لوستر ....

 

# ترکه می‌خواسته گردو بشکنه، گردو رو میگذاره زیر پاش، با آجر میزنه تو سرش.

 

# ترکه جونش به لبش می رسه.....تف میکنه میمیره.

 

# ترکه با هواپیما میاد تهران، تو فرودگاه به رفیقش میگه: اگه میدونستم اینقدر نزدیکه با ماشین میومدم.

 

# ترکه برف پاکن ماشینش رو میزنه ، هیپنوتیزم میشه.

 

# ترکه میره نماز جمعه ، جو میگیرش ، موج مکزیکی میاد.

 

# ترکه می ره ورزشگاه موج مکزیکی میان غرق می شه.

 

# ترکه یه سکه قدیمی پیدا میکنه , روش نوشته بوده 120 سال قبل از میلاد مسیح.

 

# ترکه دفترخاطراتش پر میشه میندازتش دور.

 

# ترکه یه چراغ جادو پیدا میکنه غولش میاد بیرون میگه3 تا آرزو بکن . ترکه میگه اول یه پراید میخوام . غول بهش میده . ترکه میگه دومیشم پراید بده . غول بهش میده . ترکه میگه سومیشم یه پراید بده . غوله بهش میده و آخر سر میپرسه حالا این 3 تا پراید و میخوای چه کار ؟ ترکه میگه میخوام بفروشم یه زانتیا بخرم.

 

# ترکه ادعای پیامبری می کنه بهش میگن معجره ات چیه ؟ میگه : ق ق ق.

 

# ترکه به خدا میگه خدایا 1000000 سال برات چقدره ؟ خدا میگه ؟ 1دقیقه. ترکه باز میگه :خدا1000000 یورو برات چقدره؟ خدا میگه 1 پنی . ترکه میگه پس یه پنی به من بده , خدا میگه 1 دقیقه واستا.

 

ادامه دارد...